آن چهره هاى منحوس و تاريك دل ، كه به تعداد سى هزار نفر ، در ميدان نينوا به دستور يك بچه سر راهى كه پدرى براى او نبود ، و مادرش با هر بى پدرى هم بزم مى شد ، يعنى : عبيد اللّه ، براى كشتن برترين مردم و پاك ترين انسان ها از شيرخواره و جوان و پير ، و آتش زدن خيمه هاى ناموس قرآن ، و حرم با حُرمت اوليا ، و به اسارت بردن اسوه هاى عفّت و پاكى و عصمت و درستى جمع شدند ، طاغوت زدگانى بودند كه به پرستش هوا و هوس ، و متابعت از شهوات ، و دنبال كردن خوى دد منشى ، و تعظيم در برابر فاسقى شرابخوار و كافرى سگ باز و منافقى ميمون پرست چون يزيد ، زندگى مى گذراندند .
آنان ، در مدرسه بنى اميّه درس درندگى ، غارت ، بى رحمى ، بى مهرى ، چپاول ، ظلم و ستم ، كينه و نفاق و منّيت و خود پرستى آموخته بودند .
آنان ، از پستان فسق فجور ، و حرص و حسد ، بخل و كبر ، جهل و غفلت شير خورده بودند ، و از حلقوم وجودشان جز صداى درندگى و پارس وحشت آور ، و نداى شرك و بت پرستى چيزى شنيده نمى شد .
آنان ، در سايه نحس حاكمانى زندگى كردند كه جز شرارت و بدكارى و مادّيگرى برنامه اى نداشتند ، و جيره خواران خود را جز براى تحقّق هوا و هوس خود نمى خواستند .
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
کاروان نور(انصاریان),