مجلس درس زينب كبرى سلام الله عليه در كوفه
جزائرى مى نويسد: در ايامى كه امير المؤ منين
على عليه السلام در كوفه تشريف داشت ،
آن مكرمه را مجلسى در منزل خود بود
كه براى زنها تفسير قرآن بيان مى فرمود.
يكى از روزها تفسير كهيعص
)
را مى فرمود،
در اين بين امير المؤ منين على عليه السلام وارد شده و فرمود:
شنيدم كهيعص را مى نمايى ؟ عرض كرد: بلى يا ابتاه فدايت شوم .
فرمود: اى نور ديده ، آن رمزى است در مصيبت وارده بر شما عترت پيغمبر.
پس مصائب و نواتبى را كه در آينده بر آنها وارد مى شد بريا آن مخدره بيان فرمود
و با شنيدن فرياد ناله و گريه آن مظلومه بلند شد.
)
عمان سامانى ، شاعر مشهور و دل آگاه شيعى ، در شرح و داع جانسوز زينب سلام الله
عليه با برادرش امام حسين عليه السلام چنين سروده است :
******
خواهرش بر سينه و بر سر زنان
|
رفت تا گيرد برادر را عنان
|
كاى سوار سرگران كم كن شتاب
|
جان من ، لختى سبكتر زن ركاب
|
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
|
گوشه چشمى به آن سو كرد باز
|
ديد مشكين مويى از جنس زنان
|
بر فلك دستى و، دستى بر عنان
|
زن مگو؛ بنت الجلال ، اخت الوقار
|
نظرات شما عزیزان: