از زبان زهير آن شيرمرد جهاد گر و نظامى بابصيرت ، وضع آن پست فطرت ها و كرم هاى لجن خوار ، و گرگان در لباس ميش ، و سگان هار را بشنويد :
اى اهل كوفه ! زنهار از عذاب خدا بر شما ، زنهار . راستى ، بر عهده مسلمان واجب است كه هر سخنى كه خير ديگرى در آن است بدون پيرايه بگويد و از او پنهان ننمايد . . .
راستى ، خداوند ، ما و شما را به ذرّيه پيامبرش در معرض آزمايش در آورده ، تا امتحان كند و ببيند كه ما و شما چه كار خواهيم كرد .
ما شما را دعوت مى كنيم به نصرت و يارى ذرّيه پيغمبر ، اين ياغى طاغى ، عبيداللّه پسر زياد را وا گذاريد ، براى آن كه از طرف او و پدرش به سراسر روزگار جهاندارى آنان ، جز بدى و بد رفتارى به شما عائد نشده و نمى شود .
آنانند كه چشم هاى شما را به ميل سرخ از
گودى چشم بيرون كرده و مى كنند .
آنانند كه دست ها و پاهاى شما را قطع كرده و مى كنند .
آنانند كه شما را به مُثله ، گوش و دماغ مى بُرند .
آنانند كه شما را بر فراز دار كشيده ،
به شاخه هاى بلند خرما آويزان مى كنند .
آنانند كه خوبان شما را كه بايد سرمشق توده باشند ،
و قاريان قرآن را كه نگهداران قرآنند سر از بدن جدا مى كنند ،
مانند حجر بن عدىو اصحابش و هانى بن عروه و امثالش ! !
چون سخن به اينجا رسيد ، سپاه طاغوت و آن از خدا بى خبران ،
دشنامش دادند ، و بر عبيداللّه و پدرش ـ آن فرزند بى پدر ـ ثناخوانى كرده و
گفتند
ما دست برنمى داريم تا صاحبت را با همه همراهانش بكشيم ،
يا او را با همه يارانش نزد امير بفرستيم .
راستى ، غفلت و جهالت ، و پستى و رذالت ، و
زمين گيرى و دنائت را ببينيد كه به جاى سرور جوانان اهل بهشت ،
درياى لطف و كرم ، منبع صدق و درستى ، مايه عزّت و شرف ،
حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) ،
چه موجود پليد ، و جرثومه كثيف ، و متكبّر مغرور ،
و حيوانى پست را به اميرى و رهبرى پذيرفته بودند ؟ ! !
پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515
:: برچسبها:
ازبان زهیر,