صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: ع

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 79879
تعداد مطالب : 403
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

عشاقالمهدی اclassid="clsid:6bf52a52-394a-11d3-b153-00c04f79faa6" width="147" height="46" codebase="http://activex.microsoft.com/activex/controls/mplayer/en/nsmp2inf.cab#Version=5,1,52,701">
دریافت کد نوحه برای وبلاگ
عشاق المهدیirwebmaster.com Code -->

تعبیر خواب آنلاین


فال انبیاء

ععشاق المهدی.







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


زهیر وشمرملعون

زهير در مرحله دوّم شروع به سخن كرد و گفت

اى مردم ! اولاد فاطمه به موّدت و دوستى و يارى ، ا

ز پسر سميّه زنىكه خاندان او به گردن ما حقّى ندارند ،

و خاندانى كه مادران آن ها نام نيكى براى اعقاب ما به ارث نمى گذارند ، سزاوارترند .

اگر ياريشان نمى كنيد پناه بر خدا از اين كه به كشتن آنان حاضر باشيد .

پس راه باز كنيد و كار اين مرد بزرگ را با يزيد به خودشان وا گذاريد

زيرا قسم مى خورم كه او از شما بدون كشتن حسين هم راضى مى شود .

سخن كه به اين پايه محكم رسيد ، جز مداخله اراذل و اوباش كار را آشفته نمى كند ،

از اين جهت شمر مداخله كرد و هيمنت اين سخن استوار را از خاطر سپاه جنگجو درهم شكست .

شمر تيرى به جانب زهير انداخت و گفت :

ساكت شو! خدا نفست را بگيرد ، ما را به پُر گويى خويش خسته كردى.

زهير جهت سخن خود را گرداند و در پاسخ شمر گفت :

اى كرّه شتر كه تا چشم باز كرده اى پدرى براى خود جز آن چهار پا كه به عقب بول مى كرد نديده اى !

با تو من سخنى ندارم ، تو بيش از يك حيوان زبان بسته اى نيستى ،

به خدا سوگند گمان نمى كنم كه از كتاب خدا دو آيه را درست و پابرجا بدانى و يا بخوانى ،

بشارت و نويدت بدهم به رسوايى روز قيامت و شكنجه هاى دردناكش .

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: زهیروشمرملعون,

نوشته شده توسط ع در سه شنبه 23 آبان 1391


اززبان زهیر

 

از زبان زهير آن شيرمرد جهاد گر و نظامى بابصيرت ، وضع آن پست فطرت ها و كرم هاى لجن خوار ، و گرگان در لباس ميش ، و سگان هار را بشنويد :

اى اهل كوفه ! زنهار از عذاب خدا بر شما ، زنهار . راستى ، بر عهده مسلمان واجب است كه هر سخنى كه خير ديگرى در آن است بدون پيرايه بگويد و از او پنهان ننمايد . . .

راستى ، خداوند ، ما و شما را به ذرّيه پيامبرش در معرض آزمايش در آورده ، تا امتحان كند و ببيند كه ما و شما چه كار خواهيم كرد .

ما شما را دعوت مى كنيم به نصرت و يارى ذرّيه پيغمبر ، اين ياغى طاغى ، عبيداللّه پسر زياد را وا گذاريد ، براى آن كه از طرف او و پدرش به سراسر روزگار جهاندارى آنان ، جز بدى و بد رفتارى به شما عائد نشده و نمى شود .

آنانند كه چشم هاى شما را به ميل سرخ از

گودى چشم بيرون كرده و مى كنند .

آنانند كه دست ها و پاهاى شما را قطع كرده و مى كنند .

آنانند كه شما را به مُثله ، گوش و دماغ مى بُرند .

آنانند كه شما را بر فراز دار كشيده ،

به شاخه هاى بلند خرما آويزان مى كنند .

آنانند كه خوبان شما را كه بايد سرمشق توده باشند ،

و قاريان قرآن را كه نگهداران قرآنند سر از بدن جدا مى كنند ،

مانند حجر بن عدىو اصحابش و هانى بن عروه و امثالش ! !

چون سخن به اينجا رسيد ، سپاه طاغوت و آن از خدا بى خبران ،

دشنامش دادند ، و بر عبيداللّه و پدرش ـ آن فرزند بى پدر ـ ثناخوانى كرده و 

گفتند

ما دست برنمى داريم تا صاحبت را با همه همراهانش بكشيم ،

يا او را با همه يارانش نزد امير بفرستيم .

راستى ، غفلت و جهالت ، و پستى و رذالت ، و 

زمين گيرى و دنائت را ببينيد كه به جاى سرور جوانان اهل بهشت ،

درياى لطف و كرم ، منبع صدق و درستى ، مايه عزّت و شرف ،

حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) ،

چه موجود پليد ، و جرثومه كثيف ، و متكبّر مغرور ،

و حيوانى پست را به اميرى و رهبرى پذيرفته بودند ؟ ! !

 

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: ازبان زهیر,

نوشته شده توسط ع در سه شنبه 23 آبان 1391


باکاروان نور(حسین انصاریان

 

آن چهره هاى منحوس و تاريك دل ، كه به تعداد سى هزار نفر ، در ميدان نينوا به دستور يك بچه سر راهى كه پدرى براى او نبود ، و مادرش با هر بى پدرى هم بزم مى شد ، يعنى : عبيد اللّه ، براى كشتن برترين مردم و پاك ترين انسان ها از شيرخواره و جوان و پير ، و آتش زدن خيمه هاى ناموس قرآن ، و حرم با حُرمت اوليا ، و به اسارت بردن اسوه هاى عفّت و پاكى و عصمت و درستى جمع شدند ، طاغوت زدگانى بودند كه به پرستش هوا و هوس ، و متابعت از شهوات ، و دنبال كردن خوى دد منشى ، و تعظيم در برابر فاسقى شرابخوار و كافرى سگ باز و منافقى ميمون پرست چون يزيد ، زندگى مى گذراندند .

آنان ، در مدرسه بنى اميّه درس درندگى ، غارت ، بى رحمى ، بى مهرى ، چپاول ، ظلم و ستم ، كينه و نفاق و منّيت و خود پرستى آموخته بودند .

آنان ، از پستان فسق فجور ، و حرص و حسد ، بخل و كبر ، جهل و غفلت شير خورده بودند ، و از حلقوم وجودشان جز صداى درندگى و پارس وحشت آور ، و نداى شرك و بت پرستى چيزى شنيده نمى شد .

آنان ، در سايه نحس حاكمانى زندگى كردند كه جز شرارت و بدكارى و مادّيگرى برنامه اى نداشتند ، و جيره خواران خود را جز براى تحقّق هوا و هوس خود نمى خواستند .

 

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: کاروان نور(انصاریان),

نوشته شده توسط ع در سه شنبه 23 آبان 1391


پاسخ امام حسین ع به مردم کوفه

پاسخ امام به كوفيان  
بسم الله الرحمن الرحيم ، از حسين بن على به مومنان و مسلمانان عراق هانى و سعيد آخرين فرستادگان شما نامه هاى شما را رساندند، آنچه را نوشته بوديد خوانده و در آن تامل كردم ، نوشته ايد كه ما را امامى نيست به سوى ما رهسپار شو، باشد كه خداى متعال ما را به وسيله تو بر حق و هدايت فراهم سازد، اكنون برادرم و عموزاده ام و محل وثوق و اعتماد از خاندانم مسلم بن عقيل را نزد شما مى فرستم تا اگر بنويسد كه اشراف شما و خردمندان و بزرگان شما بر آنچه فرستادگان شما مى گويند و در نامه هاى شما خوانده ام هم داستانند به زودى نزد شما رهسپار گردم .
به جان خودم سوگند كه امام و پيشوا نيست مگر آن كسى كه مطابق قرآن حكم كند و ميران عدل را به پا دارد و دين حق را اجرا كند و خود را وقف راه خدا سازد والسلام .
امام عليه السلام اين نامه را با هانى و سعيد فرستاد و آن گاه مسلم بن عقيل را فرمود تا به همراهى قيس بن مسهر صيداوى و عماره بن عبدالله سلولى و عبدالرحمن بن عبدالله ارحبى رهسپار عراق شود و او را فرمود تا راه تقوى را در پيش گيرد و امر خويش را پوشيده دارد و نرمى و مدارا را از دست ندهد و اگر مردم را در اين قيام و نهضت همداستان ببيند بيدرنگ امام را آگاه سازد.
مسلم بن عقيل عليه السلام از راه مدينه به كوفه رفت و در خانه مختار بن ابى عبيد ثقفى منزل گزيد و شيعيان كه شايد گمان مى كردند كار به همين آسانى به انجام مى رسد و بى دردسر حسين بن على عليه السلام بر يزيد پيروز مى شود و عدل و تقوى جاى بيداد و گناه او را مى گيرد و درس هاى 42 ساله معاويه را مردم با سادگى فراموش مى كنند، نزد مسلم رفت و آمد مى كردند و چون نامه امام بر آنها خوانده مى شد با يك دنيا خلوص اشك شوق مى ريختند و دست بيعت به نايب خاص امام (ع ) مى دادند بنا به گفته شيخ مقيد رحمه الله تا هجده هزار، و به گفته طبرى دوازده هزار نفر با وى بيعت كردند.

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: پاسخ امام به کوفیان,

نوشته شده توسط ع در دو شنبه 22 آبان 1391


نامه کوفیان به امام حسین ع

نامه كوفيان به امام عليه السلام  
بسم الله الرحمن الرحيم اين نامه را سليمان بن صرد، و مسيب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلى ، و حبيب بن مظهر، و ديگر شيعيان مسلمان و با ايمان حسين بن على (ع ) كه ساكن كوفه اند به حسين بن على عليه السلام مى نويسند سلام بر تو باد در ستايش خدايى كه جز او خدايى نيست با تو همزبانيم ، ستايش خدايى راست كه دشمن بيدادگر كينه توز تو را درهم شكست ، همان كسى كه بر اين امت چيره گشت و بناحق زمام امر حكومتش ‍ را به دست گرفت ، و بيت المال امت را غصب كرد و بدون رضاى مسلمانان بر آنان حكومت يافت سپس مردان نيك امت را كشت ، و بدكاران آنها را باقى گذاشت و مال خدا را به دست بيدادگران و توانگران سپرد، خدايش از رحمت خويش بدور دارد، چنانكه قوم ثمود را به دور داشت .
اكنون ما مردم عراق را پيشوا و امامى نيست ، پس به سوى ما بيا، شايد خداى متعال ما را به وسيله تو، بر حق فراهم سازد، ما نه در جمعه و نه در نماز عيد با نعمان بن بشير كارى نداريم ، و او در قصر دارالاماره تنهاست و اگر خبر يابيم كه به سوى ما رهسپار شده اى بيرونش مى كنيم و به خواست خدا تا شام تعقيبش خواهيم كرد.
اين نامه را بوسيله عبدالله بن سبع همدانى و عبدالله بن وال فرستادند و از آنها خواستند تا بشتاب رهسپار مكه شوند، و آن دو در دهم ماه رمضان سال 60 در مكه خدمت امام رسيدند و نامه را تقديم داشتند.
مردم كوفه در روز بعد در حدود صد و پنجاه نامه فرستادند كه هر نامه اى از يك نفر يا دو و يا چهار نفر بود و اكثر نامه ها را قيس بن مسهر صيداوى و عبدالرحمن بن عبدالله بن شداد ارحبى و عماره بن عبدالله سلولى از كوفه به مكه آوردند، دو روز ديگر گذشت و شيعيان كوفه با هانى بن هانى سبيعى و سعيد بن عبدالله حنفى نامه اى به اين مضمون به حضور امام تقديم داشتند:
بسم الله الرحمن الرحيم نامه اى است براى حسين بن على عليه السلام از شيعيان مسلمان و با ايمانش ، زود باش و شتاب كن كه مردم به انتظار شما و هيچ نظرى به جز شما ندارند، شتاب كن شتاب كن باز هم شتاب فرما شتاب فرما والسلام .
سپس شبث بن ربعى و حجار بن ابجر و يزيد بن حارث بن رويم و عروه بن قيس و عمرو بن حجاج ربيدى و محمد بن عمرو تيمى نامه اى به اين مضمون نوشتند:
اى فرزند پيامبر! باغ و بيابان سبز و خرم و ميوه ها رسيده است هرگاه مى خواهى رهسپار شو كه سپاهيان عراق پذيرش مقدمت را آماده اند والسلام

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: نامه کوفیان به امام ع,

نوشته شده توسط ع در دو شنبه 22 آبان 1391


استقبال ازمحرم

مراسم استقبال ازمحرم

همراه باهیئت المهدی سائلان آل یاسین

مراسم استقبال ازکاروان عزای حسینی ع

بانوای جانسوز برادران .

کربلایی محمدمیرزایی و

کربلایی مسعودمیرزایی

یکشنبه 21/8/1391..9شب مهدیه عشاق المهدی

رفسنجان بلوارامام رضا کوچه23

تقاطع شهیدمقیمی .کارگرانتهای شهیدعباسپور

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: مراسم استقبال ازمحرم,

نوشته شده توسط ع در یک شنبه 21 آبان 1391


سخن علی ع درباره امام حسین ومهدی عج الله


عده اى از صحابه اميرالمؤمنين عليه السّلام گويند: اميرالمؤمنين هرگاه پسرش حسن عليه السّلام وارد مى شد مى فرمود: مرحبا به فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و هرگاه حسين عليه السّلام مى آمد مى فرمود: پدرم فداى تو باد اى پدر فرزند بهترين كنيزان .
عرض كردند يا اميرالمؤمنين چرا به حسن اينگونه و به حسين آنگونه مى فرمائى ؟ پسر بهترين كنيزان چيست ؟ (كه امام حسين پدر اوست ) حضرت فرمود: او ناپيدائى است رانده شده (نامش ) م ح م د پسر حسن پسر على پسر محمد پسر على پسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على پسر حسين همين شخص و دست مبارك را بر سر امام حسين عليه السّلام نهاد.

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: سخن امام علی ع درباره حسین ع ومهدی عج الله,

نوشته شده توسط ع در پنج شنبه 18 آبان 1391


خوشنویسی

(مسابقه خوشنويسى )
روزى امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام در حال خوشنويسى بودند كه درصدد انتخاب خط برتر بر آمدند؛ از اينرو نزد مادر بزرگوارشان آمدند و ليكن از آنجا كه فاطمه زهراء عليها السلام نخواست يكى از ايشان دل آزرده شود، هر دو را نزد پدر ارجمندشان فرستاد و وقتى نزد امام على عليه السلام آمدند. حضرت على عليه السلام نيز به همان جهت ايشان را نزد رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرستاد و :پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود
داورى با حضرت جبرئيل عليه السلام خواهد بود.
حضرت جبرئيل عليه السلام آنرا به اسرافيل عليه السلام واگذار كرد و او از پروردگار متعال خواست تا بين آندو داورى فرمايد وليكن حضرت حق متعال ، آنرا به عهده فاطمه زهراء عليها السلام نهاد و :حضرت زهراء عليها السلام به دو ريحانه اش فرمود
دانه هاى اين گردنبند را بين شما پخش مى كنم ؛ هر كدام از شما دانه هاى بيشترى را جمع آورى كند، خط او زيباتر است .
در اينجا خداوند متعال جهت تكريم و تعظيم حسنين عليهما السلام به جبرئيل دستور داد تا دانه ها را بطور مساوى بين آندو تقسيم كند.
پیامبراکرم ص:
من دوستدار حسن و حسين را دوست دارم و كسى را كه من دوست بدارم ، خداوند او را دوست داشته و به باغهاى نعمت در بهشت وارد كند و دشمن كينه توز و سركش بر آندو را دشمن دارم و كسى را كه من دشمنش دارم ، خداوند او را به جهنم داخل كند و براى او عذابى پايدار خواهد بود.

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: خوشنویسی,

نوشته شده توسط ع در پنج شنبه 18 آبان 1391


کوفه وامام حسین ع


اميرالمؤمنين عليه السّلام خطاب به مردم كوفه فرمود: چگونه ايد زمانى كه فرزند پيامبر شما نزد شما آيد و شما بطرف او هجوم برده او را بكشيد؟ مردم كوفه گفتند: به خدا پناه مى بريم ، اگرخداوند آن روز را بما نشان دهد قطعا كارى مى كنيم كه معذور باشيم (يعنى حتما حضرت را يارى مى كنيم ) حضرت فرمود:

آنها او را به فريب انداختند، دنبال نجات بودند، نه نجاتى هست و نه عذرى .

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: کوف وامام حسین ع,

نوشته شده توسط ع در پنج شنبه 18 آبان 1391


جنگ صفین وامام حسین ع


عبدالله بن قيس گويد: در جنگ صفين با اميرالمؤمنين عليه السّلام بودم كه ابو ايوب اعور (از سران سپاه معاويه و دشمنان حضرت على عليه السّلام كه حضرت در قنوت نماز او را نفرين مى كرد) آب را تسخير كرد و لشكر حضرت را از آب منع نمود.
سپاهيان حضرت از تشنگى شكايت كردند، اميرالمؤمنين عده اى را فرستاد تا آب را آزاد كنند اما نتوانستند، حضرت ناراحت شد.
ابا عبدالله الحسين عرض كرد: پدر اجازه مى دهيد من بروم و آب را آزاد كنم ، حضرت فرمود: برو پسرم ، امام حسين عليه السّلام بر آن سپاه حمله برد و آب را آزاد كرد، و پيروزمندانه نزد پدر آمد و خبر پيروزى را آورد.
(اما مردم ديدند كه ) حضرت گريه كرد، گفتند: يا اميرالمؤمنين چه چيزى شما را مى گرياند؟ با اينكه اين پيروزى از بركت حسين عليه السّلام است ؟
حضرت فرمود: به ياد آوردم كه او كشته مى شود در سرزمين كربلا با حال تشنگى ، اسب او همهمه كنان مى گريزد و مى گويد: ((الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها؛ يعنى : امان ، امان ، از ظلم امتى كه پسر دختر پيامبرشان را مى كشند.)

پیامک مهدیه عشاق المهدی رفسنجان10000793268515

:: برچسب‌ها: جنگ صفین وامام حسن ع,

نوشته شده توسط ع در پنج شنبه 18 آبان 1391


:: برزخ
:: تکامل دربهشت
:: صلوات
:: دیداه مسیحیان درباره بهشت وجهنم
:: داستان کوتاه
:: افریدندمراتاکه دایت باشم
:: برزخ وبهشت
:: سلام
:: یکسال
:: فراماسونری ودجال اخرالزمان
:: نوستراداموس3
:: نئسبراداموس2
:: نوستراداموس1
:: پرونده امام زمان دردولت امریکا
:: نقاط مشترك تشيع وتسنن
:: خرالزمان وفرقه هاي گمراه
:: مورمونيسم وشيخيه
:: چشم دجال
:: ظهور





باذکرصلوات برمحمدوال محمد




:: اسفند 1401;
:: آذر 1400;
:: اسفند 1397;
:: اسفند 1396;
:: دی 1396;
:: فروردين 1396;
:: بهمن 1394;
:: فروردين 1394;
:: اسفند 1393;
:: بهمن 1393;
:: دی 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: دی 1392;
:: آبان 1392;
:: شهريور 1392;
:: خرداد 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;
:: آبان 1391;
:: مهر 1391;
:: شهريور 1391;

آبر برچسب ها

کتب یهود , شعر , فرمایش پیامبر , حکومت جهانی مهدی عج , شمر , تصویر , روایت , امام باقرع , ارمان شهر , منجی موعود , نتیجه , تذکرات3 , شیخیه , 55 , 54 ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by moshef